محل تبلیغات شما
داستان مرد ادارى و همكارش‏ يكى از رفقايمان نقل مى‏كرد كه روز اول ماه رمضان بود، روزه گرفتيم رفتيم اداره و تازه با يك آقايى به اصطلاح هم ميز و آشنا شده بوديم. او هم روزه مى‏گرفت. بعد از يكى دو ساعت آن رفيقم گفت: فلانى! من مى‏خواهم يك تذكرى به شما بدهم. گفتم: بفرماييد. گفت: من خيلى از شما معذرت مى‏خواهم كه اين تذكر را مى‏دهم ولى خوب لازم مى‏دانم كه اين تذكر را بدهم، از اخلاق بد خودم است، چه عرض كنم.

دانلود آهنگ ایران ایران ایران رگبار مسلسلها

قصه های ماه رمضان

دانلود مداحی جدید محرم برای ماشین و ایستگاه های صلواتی ۹۷ – ۲۰۱۸

كه ,رمضان ,تذكر ,هم ,مى‏خواهم ,يك ,اين تذكر ,كه اين ,ماه رمضان ,تذكر را ,گفت من

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فصل خدا